صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، (۱۶۴۰-۱۵۷۱م) (۱۰۴۵-۹۷۹ق) معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین، حکیم متأله و فیلسوف مشهور قرن یازدهم هجری قمری است. وی بنیانگذار حکمت متعالیه، مکتبی فلسفی است که در آن، فلسفه و عرفان به یکدیگر پیوند خوردهاند.
در مورد خصوصیات و رویدادهای زندگی او مطالب متعددی از بزرگان و علما به رشته ی تحریر در آمده است که یکی از جالب ترین این موارد، روایت آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی در کتاب افق وحی است. در بخشی از کتاب افق وحی، ماجرای توسّل مرحوم ملاصدرا به آستان حضرت معصومه سلام الله علیها اینگونه آمده است که:
حکیم نامدار و فخر عالم اسلام و تشیّع، مرحوم صدرالمتألّهین شیرازی ـ قدس الله سرّه العزیز ـ هرگاه در اثناء بحث و تحقیق و تألیف کتاب گران سنگ خود، اسفار أربعة، به مشکلی لا ینحل و عویصه ای بس ناهموار گرفتار می گردید و خود را در حلّ آن معضله ناتوان می دید، روی التجاء و توسّل به آستان مقدّس کریمۀ اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می آورد و از جایگاه خود (کهک) به عتبه بوسی این آستان عرش بنیان مشرّف می شد، و پس از اداءِ زیارت و ادب خدمت آن بانوی مطهّره، به فیض توجّهات و عنایات ایشان مفتخر می گردید و حلّ آن معضله برای او کشف می شد، و شاد و سرمست از فیوضات ساحت مقدّسه به جایگاه خویش مراجعت می نمود. خود ایشان در جای جای اسفار، به این عنایات ربّانی تصریح دارد و انکشاف حقایق علمیّه و غوامض از مبانی حِکمیّه را همچون مسئلۀ بسیار بسیار متین و متقنِ «وحدت وجود»، از عنایات و الطاف حضرت ربّ ودود می شمارد. و کجا این کشفیّات و حلّ معضلات را به خود نسبت می دهد؟! و مگر می تواند خلاف علم و یقین خود را بنمایاند و در مقام انکار برآید و افاضۀ حق را ناسپاسی کند؟!
در بسیاری از مواقع، نفس ترکیب قضایا با تأیید الهی صورت میگیرد؛ البتّه این نه به معنای آن است که در سایر مواقع چنین نیست، بلکه برای انسان کاملاً این نکته مشهود است.